مشتقات: vibrantly (adv.), vibrance (n.), vibrancy (n.) • (1) تعریف: full of energy or constant activity as if vibrating or pulsing. - Shipbuilding was a vibrant industry at that time. • (2) تعریف: stimulating or vivacious; lively. - The playwright was known for his vibrant wit. • (3) تعریف: displaying, characterized ...
میزان توانایی یک نیرو برای دوران جسم به سه عامل بستگی دارد: 1- اندازه نیرو 2- فاصله نقطه اثر نیرو تا مرکز دوران 3- زاویه بین امتداد نیرو و بردار موقعیت نقطه اثر نیرو نسب به مرکز دوران. برای محاسبه گشتاور معمولا از تعریف ضرب خارجی استفاده می کنیم. در شکل زیر نحوه محاسبه گشتاور مورد بررسی قرار گرفته است.
این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی "به جنب و جوش افتادن" نقش تعیین کننده ای دارد. نکته 2 – زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی "به جنب و جوش افتادن" به انگلیسی منعکس شود. زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا 1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی.
حالت نیروی محوری تنها یا نیروی محوری و لنگرخمشی با شرط e=M/p≤B/6 در این حالت مقدار B وD از رابطه (5) به دست می آید. در عمل ابتدا میتوان با توجه به ابعاد ستون و در نظر گرفتن فضای کافی برای ایجاد سوراخ در کف ستون، مقادیر B و D را تعیین کرد و با استفاده از رابطه (5) کفایت این ابعاد را کنترل نمود. حالت نیروی محوری و لنگر خمشی با شرط e=M/p>B/6
یک پیام ارسال کرد