خرد کردن، تجزیه کردن، ریز ریز کردن، پودر شدن یا کردن، پودر کردن mince (فعل) خرد کردن، ریز ریز کردن، قیمه کردن، حرف خود را خوردن، تلویحا گفتن mangle (فعل) خرد کردن، بریدن، له کردن، پاره کردن cut down (فعل) خرد کردن، تقلیل دادن fragmentize (فعل) خرد کردن، متلاشی کردن، ریز کردن demolish (فعل) خرد کردن، خراب کردن، ویران کردن hack (فعل)
خرد کردن، تجزیه کردن، ریز ریز کردن، پودر شدن یا کردن، پودر کردن mince (فعل) خرد کردن، ریز ریز کردن، قیمه کردن، حرف خود را خوردن، تلویحا گفتن mangle (فعل) خرد کردن، بریدن، له کردن، پاره کردن cut down (فعل) خرد کردن، تقلیل دادن fragmentize (فعل) خرد کردن، متلاشی کردن، ریز کردن demolish (فعل) خرد کردن، خراب کردن، ویران کردن hack (فعل)
یک پیام ارسال کرد